سه‌شنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۵

خبرنگار في حد نفسه جاسوس است

يكي از دوستان وبلاگ‏نويس پيامي گذاشته بود كه چرا درباره علي فرحبخش ننوشتي، گرچه مطلب قبل به حد كافي بي‏رحمانه بود و اتفاقا موارد اخير براي دوستان مطبوعاتي ما را در بر مي‏گرفت اما ايرادي است ننوشتن در اين باره، چرا كه بايد همواره مواردي را تكرار كنيم تا فراموشمان نشود؛ اينكه متهم تا وقتي در دادگاه صالحه محاكمه نشود، هنوز متهم است حال مي‏خواهد اتهامش جاسوسي باشد يا عبور از چراغ قرمز!
***
دو سه سال پيش و در آستانه روز خبرنگار ديداري داشتيم با يكي از مراجع تقليد به نكته‏اي اشاره كرد در اهميت و تقدس(!) حرفه خبرنگاري كه مرا تا مدت‏ها حيران كرد. آنچه گفت به اين مضمون بود كه حضرت علي اولين كسي بود كه جاسوساني را در ولايات مختلف به كار گماشت تا از وضعيت حكمراناني كه در ولايات مختلف منصوب كرده بود مطلع شود و البته گفت كه او به اين كار توصيه كرده - البته دروغ چرا تا قبر آ،آ،آ،آ توصيه كردن يا نكردنش را ما خبر نداريم – و سخن به اينجا رساند كه خبرنگاران امروز در حكم همان جاسوسان صدر اسلامند! البته او سال بعد هم گلايه مي‏كرد كه اين سخنش چرا منعكس نشده، همان سال هم البته منعكس نشد، شايد اگر منعكس شده بود ديگر به خبرنگاران اتهام جاسوسي نمي‏زدند؛ اين هم يك كوتاهي از ما.
***
هر كجا كه باشي در اين كشور اگر يك دور، دور خودت بزني بين مردم كوچه و بازار، بين فعالان سياسي از هر گرايشي كه باشند بعيد به نظر مي‏رسد اصولا به اين قشر روزنامه‏نگار نگاه خوبي داشته باشند، مگر آنكه دست به سينه يا دستمالچي آنها باشي و خيلي‏ها شايد برداشتشان مثل آن جمله قصار زن استهلاك داره كارت را با او بكن و بندازش دور باشد، اما كاش همه فعالان اين عرصه كه با سياسيون ارتباط دارند فكري مي‏كردند و به ياد مي‏آوردند كه اينان (نه البته همه شان) چند نفر را جاسوس كرده‏اند، چند نفر را مرتد كرده‏اند و... يك روز يكي از فعالان سياسي يا سابقا سياسي را در خيابان ديدم، شاكي بود، ظاهرا همان روز يا روز قبلش جلسه‏اي بوده كه فعالان سياسي شركت داشتند، مي‏گفت من از خودم شرمم آمد كه در آن جلسه بودم به جاي اينكه يك نفر كه دچار مشكل شده و از دستش از همه جا فعلا كوتاه است به كمكش بروند يك مشت شكم سير مي‏نشينند يك طرفه به او اتهاماتي مي‏زنند كه دستگاه قضايي نيز كه متهم در اختيارش است، چنين نمي‏كند و شكر مي‏كرد كه عده‏اي دستشان به جايي بند نيست و قدرتي ندارند...
اين مشكلي است كه ريشه دوانده در جامعه ما با بي‏انصافي آبرو و حيثيت ديگران را چوب حراج مي‏زنيم، كاري هم نداريم كه اصلا طرف در مظان اتهام نباشد، متهم شده باشد يا محكوم. چنين بي‏محابا اتهام زدن به افراد ممكن است حتي مستمسكي باشد براي ساخته شدن پرونده‏اي براي شخص براي شايعاتي كه دهان به دهان مي‏گردد و يك كلاغ، چهل كلاغ مي‏شود و در آخر همه را به اشتباه مي‏اندازد.
***
بحث جاسوسي در عصري كه ابزارهاي تكنولوژيكي بخصوص براي جاسوسي رشد قابل توجهي كرده‏اند و گسترش وسايل ارتباطي انحصار اطلاعات را شكسته است، براي يك روزنامه‏نگار كمي بي‏معني باشد. معناي جاسوسي در عصر ما چيست؟ به شايعه‏اي كه اخيرا سر زبان‏ها افتاد اشاره مي‏كنم، در كتب مذهبي نقل است كه زماني كه حضرت علي در مسجد كشته شد مردم ولايات ديگر مي‏گفتند مگر علي نماز مي‏خواند يا همين را درباره امام حسين مي‏گويند و آن را ناشي از بي‏اطلاعي ساكنان ساير ولايات مي‏دانند. امروز مي‏بينيم كه آن شايعه با سرعت باور نكردني حتي تا روستاهاي دور افتاده نيز مي‏رسد. نقل همين شايعه قبل از فراگير شدن مي‏توانست مصداق اقدام عليه امنيت ملي قرار گيرد و رساندنش به خارج از كشور مي‏تواند حتي اتهام جاسوسي را در پي داشته باشد، اما وقتي همه مطلع شدند از آن ديگر آيا مورد محرمانه‏اي است؟ جور ديگر بگويم وقتي خبري محرمانه است كه كسي از آن مطلع نشود، آنگاه كه ديگران نيز مطلع شدند آيا هنوز محرمانه است؟ يا يك سند طبقه بندي شده، مثلا وقتي اين سند در اينترنت منتشر شد آيا باز هم محرمانه خواهد بود؟ حال اگر اين خبر يا سند منتشر شد بايد آن كس كه وظيفه حفاظت از سند را برعهده داشته مورد باز خواست قرار گيرد يا آنكه مطلع شده يا آن را ديده؟
***
وقتي با وسايل ارتباطي مدرن بيگانه باشيم، آن مي‏شود كه روزگاري داشتن فاكس مي‏توانست براي جاسوسي قلمداد شود، روزي از داشتن ماهواره چنين تلقي مي‏شد و امروز هنوز از ايميل و سايت چنين برداشتي مي‏شود. شايد عده‏اي هستند هنوز كه فكر مي‏كنند چنين وسايلي كه محصول دنياي غرب است در پشت آنها يك نفر نشسته و كساني كه از آنها استفاده مي‏كنند به دست آن نفرات و براي تحقق خواسته‏هاي غربيان كنترل مي‏شوند مانند آن كس كه در زمان رضا خان آمده بود به تير تلگراف شكايت مي‏كرد از دست همسايه‏اش چون فكر مي‏كرد رضاخان در پشت هر تير وجود دارد!
***
يك سوالي هم برايم مثل بسياري ديگر وجود دارد كه يك روزنامه‏نگار چه اطلاعات محرمانه‏اي را ممكن است در اختيار داشته باشد كه با آن بتواند جاسوسي كند؟
***
اين را هم بخوانيد:
اگرفرح بخش زن بود