چهارشنبه، آذر ۰۸، ۱۳۸۵

نقض شديد حقوق بشر در فرانسه!

نمي‏دانم چرا اين خبر ديده نشد: "در مراسم افتتاح موزه ملي لژیون دونور، گزارشگران بدون مرز به اهدا اين جايزه به ولاديمير پوتين اعتراض کردند". شايد اين يک خبر عادي باشد بدون هيچ‏گونه ارزش خبري، اما آيا ارزش‏هاي خبري مطلق هستند يا نسبت به موقعيت جغرافيايي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي متفاوت مختلف است؟ مسلم است که مطلق نيست. حالا تنظيم کننده خبر بايد ارزش‏گزاري کند بر اخبار يا مخاطب؟ اين وسط ذائقه کدام يک مهم است؟
***
حالا جالبه که بدوني يک عده فعال حقوق بشر - که از بد حادثه يا قلم به دست مزدورند! يا از قلم به دستان مزدور! حمايت مي‏کنند - هم تجمع مي‏کنند، هم اعتراض مي‏کنند به رئيس جمهور فرانسه به خاطر اهداي نشان ملي آن کشور به پوتين. تا اينجايش عيبي نداره، تازه از رئيس جمهور کشور هم شکايت مي‏کنند. تازه هنوز به نکته مهم خبر نرسيديم که با نافرماني مدني يا نقض آگاهانه قوانين اعتراض خود را بيان مي‏کنند آن هم قانون راجع به بالاترين نشان ملي يک کشور. دو هفته هم هيچ خبري از آنها نبوده، معلوم نيست چند نفرشان دستگير شدند، چند نفر اعدام شدند و چند نفر تحت شکنجه‏اند هنوز، ولي چيزي که مشخص است اين است که بعد از دو هفته ظاهرا بعض از آنها را آزاد کرده‏اند که بيايد و يک بيانيه صادر کند که مشخص نشه چه بلايي سر آنها آورده‏اند!!
يک عده با تشکيل گروه غير قانوني، اقدام به تجمع و بر هم زدن نظم عمومي مي‏کنند، به رئيس جمهور کشورشان توهين مي‏کنند، به رژيم حاکم بر فرانسه توهين مي‏کنند، اقدام بر عليه امنيت ملي کرده و آخر سر راضي هم نمي‏شوند با تحريک بيگانه مثل گاندي و ماندلا که از عوامل سيا هستند اقدام به نافرماني مدني براي انقلاب مخملي در آن کشور مي‏کنند، آن وقت توقع داري پوست از سرشان کنده نشود؟
من اينجا به عنوان يک گزارشگر بي‏مغز نسبت به بي‏توجهي رسانه‏ها به وضعيت گزارشگران بي‏مرز اعلام شکايت مي‏کنم. اين دو هفته که خبري نبود آيا اينها دستگير شده بودند يا نه؟ اگر دستگير شده بودند پس چرا آزاد شدند و دوباره گروه غيرقانوني ادامه پيدا کرد و اگر نه چرا اينها با اين همه اتهام هنوز آزادند.
ما به عنوان ساکنان (نه شهروندان!) کشوري که حقوق بشر بطور کامل در آن رعايت مي‏شود، محض احتياط يک وجب هم بيشتر! و اخيرا هم با کمال افتخار زمامداران نسبت به نقض حقوق بشر در بلاد الکفر فرانسه تذکرات متعدد و بيانيه صادر کرده و آن را محکوم کرده‏اند، ضمن اعتراض شديد اللحن به فرانسه که خود را کشوري که رعايت حقوق بشر در آن نهادينه شده مي‏داند، اعلام مي‏کنيم تکليف ما را روشن کن حقوق بشر چي چيه؟ بالاخره ما حقوق بشر را رعايت مي‏کنيم يا شماها؟ به قول بچه‏ها خونه خاله کدوم وره؟ از اين وره؟ از اون وره؟
حالا اين‏ها که آوردم طنز است يا جدي مانده‏ام. هم طنز است هم جدي، مثل بسياري از تناقضاتي که روزمره با آن دست و پنجه نرم مي‏کنيم، کدام واقعيت دارد؟ کدام نياز به تبليغات دارد؟ آيا امروزه که عصر ارتباطات نام گرفته است بايد هنوز در عصر حجر و قبل‏تر از آن سير کنيم و برويم خطوط ميخي را بخوانيم که فلان استوانه چه نوشته و فلان کس چه گفته و فلان جا چه آمده و ما بر مبناي همان عمل کنيم، يعني مثل يک طوطي از حذف کنيم و دوباره همان را تحويل دهيم. اما در نقطه نقطه جهان اتفاقاتي روي مي‏دهد که مي‏تواند الگويي و سرمشقي باشد و به طور غير مستقيم ما را تربيت کند و به آن سمت هدايت کند. به هر حال از ميان رسانه‏هاي موجود حداقل يکي از آنها فرهنگسازي و کمک به پيشبرد حقوق بشر در ايران و احيانا آموزش در اين زمينه جزو اهدافش بايد باشد، اگر يکي هم لااقل اين ادعا را نداشته باشد که وضع‏مان خيلي خرابه. انعکاس و احيانا تحليل مختصري راجع به چنين رويدادهاي که براي ما مي‏تواند منشا اثرگذاري باشد.
***
يک سوالي که پيش مي‏آيد اين است که آيا ارزش‏هاي خبري همان چندتايي است که من هيچ وقت يادم نمي‏آيد چندتاست و چه چيزهايي است؟ آيا نياز مخاطبان ارزش‏هاي خبري را تعيين مي‏کند يا سليقه آنان سليقه خبررسانان؟