چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

تجاوز كن و نكش

هشتم مارس زنان ايران نيز روز خود را جشن مي‏گيرند و به دنبال به دست آوردن كرامت و حقوق انساني براي خود هستند. در روزهاي منتهي به 8 مارس زنان دريچه آرزوهاي خود را مي‏گشايند و نيز از نيازهاي خود براي يك زندگي برابر با مردان سخن مي‏گويند. اما آيا آنچه از خواسته‏ها و تمايلات اين زنان به گوش مي‏رسد همه آن چيزي است كه بانوان جامعه ما بدان نياز دارند؟ بايد بپذيريم در حالي كه بسياري از اين صداها از پايتخت به گوش مي‏رسد و تحركات زنان در آنجا جريان دارد، فرهنگ حاكم بر پايتخت با ديگر نقاط كشور گاه تفاوت‏هاي فاحشي دارد، به سبب اين تفاوت فرهنگي، نيازهاي زنان نيز متفاوت خواهد بود، به خصوص كه در بسياري از نقاط كشور و البته هر چه از پايتخت دور مي‏شويم به سبب حاكم بودن تفكرات سنتي دغدغه‏هاي زنان متفاوت است. زن در ايران امروز به تمام معنا "ضعيفه" يا جنس ضعيف است چرا كه در جامعه‏اي ناامن براي زنان (و نيز جامعه‏اي كه احساس ناامني مي‏كند) زندگي مي‏كنند.
سركوب نيازهاي جنسي جامعه خارج از چارچوب ازدواج از يك سو و رواج تفكري كه زن را خلق شده براي ارضاي نيازهاي جنسي مردان به عنوان آفريده‏هاي برتر مي‏داند سبب شده دختران و زنان در سرزمين ما روز به روز آسيب‏پذيرتر شوند. زندگي زنان را مي‏توان بر اساس همين تفكرات جنسي دسته‏بندي كرد: دختران تا پيش از ازدواج همواره در معرض آسيب جنسي چه در جامعه و خانواده و زنان پس از ازدواج در معرض و همواره مورد شك به برقراري رابطه خارج از چارچوب ازدواج قرار دارند. بدترين موقعيت از آن زناني است كه خارج از چارچوب ازدواج رابطه جنسي داشته‏اند اينان يا مستحق مرگند از سوي خانواده يا در مواردي از سوي قانون حاكم و يا از سوي خانواده و جامعه طرد مي‏شوند. دردناكي اين مسئله زماني خود را نشان مي‏دهد كه زني يا دختري به زور مورد تجاوز قرار بگيرد؛ در بسياري از نقاط كشور قبل از آنكه بخواهد به قول خودشان چنين ننگي فاش شود لكه ننگ (زن) را پاك مي‏كنند. بحث شكايت و توان اثبات به زور بودن آن كه در صورت ناتواني از اثبات مجازات‏هايي براي زن در پي خواهد داشت و معمولا بسياري براي ترس از رفتن آبرو چنين نمي‏كنند و مهمتر از همه به قتل رسيدن پس از مورد تجاوز قرار گرفتن است. پاك كردن لكه ننگ به خصوص در ساليان اخير از فرط تكرار برايمان عادي شده اما مورد آخر كه قتل پس از تجاوز است انعكاس وسيعي در رسانه‏ها ندارد شايد علت مهم آن باشد كه چنين موردي بيشتر در شهرهاي كوچك بوقوع مي‏پيوندند كه در صورت عدم قتل، به راحتي مي‏توان متجاوز را پيدا كرد يا شناخت در حالي اخبار حوادث روي‏داده در پايتخت بيشتر در رسانه‏ها منعكس مي‏شود. به دليل نبود آمار مشخص نمي‏توان راجع به بحراني بودن يا نبودن آن نظر داد اما گه گاه به صورت خبر يا خاطراتي توسط افراد ممكن است نقل شود كه نشان از وجود آن دارد. براي قتل‏هاي ناموسي مانند آنچه در خوزستان در ساليان گذشته خود را به صورت بحران نشان داد و براي مجازات سنگسار زنان تحركاتي در ساليان اخير صورت گرفته است اما درباره قتل پس از تجاوز كه بسيار دردناك است هنوز احساس نيازي نشده ظاهرا؛ گويي تا انعكاس وسيع رسانه‏اي به موضوعي داده نشود، اهميتي نخواهد داشت. وقوع چنين رويدادهايي گرچه علل مختلفي مي‏تواند داشته‏باشد اما آنچه مسلم است عقده‏هاي رواني و جنسي در آن بسيار دخيل‏اند. براي نجات جان اين زنان از مرگ چاره‏اي نمي‏ماند جز آنكه با تغيير و اصلاح قوانين مجازات متجاوز را كم‏تر كرد و براي قتل پس از تجاوز تشديد مجازات كه اعدام نباشد (چون اعدام الزاما مجازات شديدي نيست اما غير انساني است) چون حبس‏هاي طويل المدت در نظر گرفت.
بحث سوء استفاده جنسي از زنان در جامعه از موارد مهم ديگري است كه نبايد به آساني از كنار آن گذشت كه فقر و نبود امنيت براي زنان را از علل مهم آن مي‏توان نام برد.
آنچه مسلم است نگاه امنيتي به خواسته‏هاي زنان مانند آنچه در تجمعات اخير زنان شاهد بوديم نه تنها مشكلي را حل نمي‏كند كه به بحراني‏تر شدن وضعيت جامعه و به تبع آن بحران‏هاي امنيتي خواهد انجاميد. براي نگاه انساني‏تر به زن و برخورداري از حقوق هم‏پاي مردان نياز به فرهنگ‏سازي در اين زمينه بيش از هر اقدام ديگري احساس مي‏شود، چه بهتر كه حاكميت با كمك گرفتن از تشكل‏هاي زنان با فرهنگ‏سازي در اين زمينه جلوي بحران‏هاي آتي كه نه تنها زنان كه كل جامعه را تهديد مي‏كند بگيرد.
راستي مي‏خواستم الان به دنبال قانون مجازات تجاوز به عنف بگردم ديدم كلمه "تجاوز" هم در اينترنت فيلتر شده است، شايد واقعا متصديان فيلترينگ تصور مي‏كنند با فيلترينگ كلمه تجاوز بتوان از تجاوزات صورت گرفته در فضاي حقيقي كاست!