ديدم اين اواخر خيليها شاكي شده بودند از دست كيهان به خاطر افشاگريهايي كه راجع به جواسيس و جواسيسه و غيره كرده. بعضيها قهر كردند بعضيها شاكي شدند و...
بيهوا امشب ياد يك خاطره افتادم آي خنديدم. 3 يا 4 سال پيش يكي از خبرنگاران يكي از نشرياتي كه مسئولينش حقير را "نجس" ميدانند و جاسوس و نماينده تام الاختيار استكبار جهاني و سلطنت طلب و عضو نهضت آزادي و غيره، آخه اينجا هنوز عدهاي نهضت آزادي را فحش ميدانند! جوش آورده بود، ميگفت: آنجا (دفتر ما) دفتر راديو فرداست. وقتي بهش گفتم عزيز من دفتر راديو فردا توي پراگه، اگر اينجا بود كه چوب نيمسوخته كه چه عرض كنيم كنده درخت تقديممان كرده بودند تا حالا! گفت ولي ما خبر داريم كه تو به راديو فردا خط ميدهي و آنها را از اينجا كنترل ميكني. تازه اينكه چيزي نيست، ميگفت سايت امروز را هم شماها اداره ميكنيد (منظورش حقير و دوستان بوده). ميگفت شماها رفتيد يك سايت زديد كه پشت آن قايم بشيد و امور هدايتي راديو فردا و سايت امروز را با خيال راحت انجام دهيد تا كسي به شماها شك نكند و چنين حرفهايي. بهش گفتم برو به بزرگترت بگو مرد باش و اينها را چاپ كن تا بر افتخارات ما افزده شود (البته متاسفانه اين را چاپ نكرد). تازه بگو تابلوي راديو فردا را هم داريم ميسازيم هفته ديگه نصب ميكنيم بيايد ببيند. البته فكر كنم به يك ماه نكشيد كه پروندهاي علم شد! با خودم فكر ميكردم وقتي ارشاد (كه من نام طويله را روي آن گذاشتهبودم البته با عرض معذرت از بعضي از دوستاني كه آنجا داشتيم) نگاههاي امنيتي و خرابكارانه و اجير شده از آن طرف مرزها به آدم داشته باشه نوچههاي اينها و يك مشت نون به نرخ روز خور هم بايد با اين جور حرفها يك دكان تو اين مملكت براي خودشان باز كنند. دكاني كه كالاهايش هميشه خريدار داره. كالاهاي آراسته شده با نفرين و لعن و فحش و مرگ بر.
خلاصه شاكي شدم كه كيهان براي خبرنگار راديو فردا چوب خط انداخته براي ما كه هم خط ميداديم هم هدايت ميكرديم هم وغيره آخه اين "وغيره" خيلي مهمه! هيچ ارزشي قائل نشده شاكي شدم ديگر. ضمنا كمي از خطوط بنجل و باقي مانده از جمله خطوط مستقيم، شكسته، منحني، بسته و... دم دلمان باد كرده شب عيدي حراج ميشود.
چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵
آقاي كيهان ما هم هستيم!
نوشته شده توسط:
حامد متقي
در ساعت
۴:۵۸ بعدازظهر
موضوع: خاطره
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|