جمعه، بهمن ۲۰، ۱۳۸۵

راهپيمايي يك نفره!

امروز ظهر دعوت بودم دير رسيدم، براي اينكه عذر و بهانه داشته باشم گفتم راهپيمايي 22 بهمن بودم. همه باور كردند كه امروز راهپيمايي بوده خيابان بسته بوده و دير رسيدم ولي شركتش را بعيد مي‏دانم كسي باور كرده باشد. شب دوستان را كه ديدم و به آنها گفتم فهميدم راهپيمايي يكشنبه است، آن وقت فهميدم چه سوتي با حالي دادم! تازه اينكه چيزي نيست فقط ما شركت كنندگان ثابت و متغير سوتي نمي‏دهيم شركت گيرندگان و دعوت كنندگان هم سوتي مي‏دهند پوستر رنگي چاپ كرده‏اند و به در و ديوار زده‏اند براي دعوت به راهپيمايي تاريخ زده بود دوشنبه 22 بهمن. بعد ديدند سوتي دادند روي دوشنبه را با ماژيك خط كشيده بودند. گفتم يحتمل دعوت كنندگان هم مثل ما چندان اهل راهپيمايي نيستند كه روزش را هم نمي‏دانند.
راستي يك نكته جالب يادم آمد. دو سه سال پيش يك بار توي عمرم رفتم راهپيمايي 13 آبان را پوشش دهم و هم حرف‏هاي ذوالقدر كه سخنرانش بود. توي حرم بود. وسط مراسم ديدم كف كفشم كنده شد! فقط آن قسمت ته پا يك تيكه مانده بود، لنگ لنگان نصفه كاره با بدبختي يك پا كوتاه يك پا بلند با ته پا رفتم خودم را به يك ماشين رساندم. آي مايه شدم آن روز. گفتم اين هم پاداش شركت، تا تو باشي محض نمونه هم كه شده نري اينجور جاها.