امروز ديدم خبري منتشر شده درباره کاريکاتوريست دانمارکي که سرانجام جسم سوختهشدهاش در نزديکي دفتر روزنامه پيدا شده. بيدرنگ ياد واکنشهاي کشورهاي اسلامي و مسلمانان به اين کاريکاتورها که آنها را توهين به پيامبر اسلام عنوان ميکردند، افتادم و بلافاصله به ياد جمله آن روزنامهنگار اندونزيايي اگر اشتباه نکردهباشم که گفته بود به اين مضمون که مسلمانان کشورهايي که اين کاريکاتورها را توهين به پيامبر عنوان ميکنند، آيا ميدانند خود چند محمد در زندان دارند؟...
اواخر سال گذشته بود، اتفاقا چندي پس از جريان برخورد با دراويش، يکي از افرادي که به گروه موسوم به فشار نزديک بود، سوال از کاريکاتورها ميکرد و انتقاد از کشورهاي غربي به خاطر آن. گفتم مگر چيزي غير از خشونتها و خونريزيهاي مسلمانان افراطي است که باعث ميشود به دين اسلام و مسلمانان به مثال يک مشت وحشي بنگرند؟ طالبان را برايش مثال زدم. گفتم متولي که حرمت امامزاده را نگه نميدارد از ديگران چه توقعي است؟ وقتي که بدون محاکمه، مجازات کردن شد افتخار، وقتي کشتن، سر بريدن، سنگسار، شلاق در ملاء عام شد اولين و آسانترين راه، وقتي بمب به خود بستن و هم خود و هم ديگران را کشتن شد مايه افتخار خوب چنين واکنشهايي هم طبيعي به نظر ميرسد. به قضيه دراويش هم اشاره کردم، اين که مسلمان با مسلمان اينگونه ميکند، اختلافات شيعه و سني را مثال زدم. آن لحظه قبول کرد. گفتم برو به اين قضيه فکر کن.
یکشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۵
آتش بر جان کاريکاتوريست
نوشته شده توسط: حامد متقي در ساعت ۵:۰۱ بعدازظهر
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|