دستاورد حرکتی که میرزا حسن خان رشدیه بیش از صد سال پیش آغاز کرد با راه اندازی دبستان به شیوه امروزی بر هیچ کس پوشیده نیست؛ حرکت از مکتب خانه به سوی مدرسه؛ آسان و علمی کردن شیوه آموزش و تبع آن همه گیر شدن باسوادی و آشنایی بیشتر با علو م جدید. دبستان رشدیه اگرچه رقیبی بود برای مدارس علمیه و به همین سبب کار به تکفیر وی و حمله به مدارس وی انجامید اما به قول خودش وقتی که يكى ازمدرسه هایش را تخريب مى کردند - در حالی که مى خنديد - گفت: "اين جاهلان نمى دانند كه با اين اعمال نمى توانند جلو سيل بنياد كن علم رابگيرند. يقين دارم كه از هر آجر اين مدرسه، خود مدرسه ديگرى بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، خواهم ديد." او درست گفته بود، همه ما امروز دانش آموخته همان مدرسه ایم که او با راه اندازی اش تحولی در فرهنگ این دیار بوجود آورد.
امروز اگر نیک بنگریم، باز نیاز به وجود رشدیه هایی را احساس می کنیم که با برپایی مدرسه هایی جدید فرهنگ زنگار گرفته مان را جلایی دهد؛ فرهنگ جامعه ای که آموزش و تربیتش کامل نبوده و یا گاه حتی غلط بوده. برای اصلاح این فرهنگ چاره ای جز آموزش نیست. شاید اگر نیازسنجی کنیم، مهمترین نیاز مردم نیاز به آشنایی آنان با حقوقشان باشد، چرا که تا این آشنایی نباشد نه می توان از آنها توقع داشت که در مقابل تضییع حقوقشان بایستند و نه می توان انتظار رعایت حقوق دیگران را داشت و نه توقع انجام وظایفی که به عنوان یک شهروند بر دوش آنان است. همه این ناآگاهی هاست و نخواستن ها و نگفتن هاست که قانون به کالای فراموش شده ای تبدیل می شود که هیچ کس رعایت نمی کند؛ خواه فردی عادی باشد یا مقامی مسئول.
خبر برگزاری کلاس های آموزش مفاهیم دموکراسی و حقوق شهروندی در مناطق کردنشین را که دیدم لذت بردم از این حرکت و همت شان را تحسین کردم. کاش خلاصه ای از این کلاس ها را روی اینترنت منتشر کنند تا ما هم یاد بگیریم.
جمعه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۵
جای خالی رشدیه
نوشته شده توسط: حامد متقي در ساعت ۴:۵۷ بعدازظهر
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|