آدم گاه که فکر می کند از این بی تفاوتی ها و مرگ را برای همسایه حق دیدن، اول حیران می شود، بعد به فکر فرو می رود که اینان را چه شده و در آخر تاسفی می خورد و می رود. نشسته اند همه و منتظرند تا دیگری حرکتی کند که اگر مشکلی پیش آید آنان در امان باشند. این کمابیش قشر وسیعی را در جامعه ما در بر می گیرد.
بعید به نظر می رسد لزوم حضور و مصونیت وکیل در حین بازجویی و دادگاه بر کسی پوشیده باشد، اما نکته اینجاست که وکیل آیا باید وکیل دستگاه قضایی باشد یا وکیل شاکی و متهم؟ آیا وکالت با فروختن بلیط بخت آزمایی یا برج سازی یکی است؟ مسلم است آن کس که حقوق می خوانده حداقل نسبت به سختی و مخاطرات وکالت در این کشور چیزی باید شنیده باشد؛ پس باید احتمال دهد سر کوچکترین موضوعی ممکن است روزی مورد غضب قرار گیرد. اصلا مگر غیر از این است که به طور مثال وکیل متهم در برابر دادستان یا نماینده اش و حتی در برابر قاضی باید از حقوق قانونی موکلش دفاع کند پس به هر حال همواره امکان ایجاد تنش و اصطکاک در هر دادگاهی ممکن است و امکان اینکه پس از دادگاه نیز مورد غضب قرار گیرد وجود دارد.
در این یکی دو ساله چندین وکیل بازداشت شده و چندین وکیل نیز محکوم شده اند که همه نیز مربوط به پرونده هایی که قبول کرده بودند می شد؛ این وکیلان گرفتار شده خود وکیل داشتند که وظیفه شان دفاع از آنها بود و البته تعداد زیادی همکار که ممکن بود روزی به همین مشکل مواجه شوند. اما نکته اینجاست که کمتر کسی حاضر شده نسبت به رفتارهای خارج از قانون با وکلایی که با مشکل مواجه شده اند واکنش نشان دهد، بسیاری از وکلا ترجیح داده اند که ریسک نکنند یا اهمیتی نداشته برایشان. این را بخصوص در مورد وکلای دراویش و متهمان بمب گزاری اهواز در ماه های پیش دیده ایم. همواره این جای سوال بوده که وکلایی که حال دفاع از همکار خود را ندارند چگونه می توانند از موکلانشان دفاع شایسته ای داشته باشند؟
سخن از جبهه گیری نیست، بحث بر سر این است که تا اصرار نکنی قانون به درستی رعایت نمی شود و آن را در سینی طلا پیشکش نمی کنند و تا نخواهی نمی توانی توقع داشته باشی که حقوقت به درستی رعایت شود. وقتی نسبت به همسایه ات بی تفاوت باشی زمانی که نوبت به خودت رسید نمی توانی و نباید از دیگران توقع داشته باشی که در مواقع مورد نیاز کسی به یاریت بشتابد.
صراحت امضا کنندگان این نامه ستودنی است اما آیا فقط اینانند در این مملکت؟: وکيل بايد مستقل باشد نه دولتی، نامه ۱۸۶ تن از وکلای استان فارس به اتحاديه سراسری کانون وکلای دادگستری ايران درباره فشار روز افزون بر وکلا
سهشنبه، بهمن ۰۳، ۱۳۸۵
مدافعانی که حال دفاع از خود را ندارند!
نوشته شده توسط: حامد متقي در ساعت ۴:۳۲ بعدازظهر
اشتراک در:
Comment Feed (RSS)
|