جمعه، آذر ۲۴، ۱۳۸۵

عبور يک اسپم از روبروي انتخابات

شايد يک هفته پيش بود به دوستي ايميل زدم جوياي احوال شوم. بعد ديدم جواب نيامد گفتم حتما سرش شلوغ است جواب نداده. داشتم همينطور فرستنده ايميل‏ها را چک مي‏کردم ببينم طبق معمول اگر آشنايي ايميل فرستاده بخوانم تا بقيه را سر فرصت، منظور همان يکي دو قرن آينده است، ديدم نام فرستنده آشنا نيست، اما موضوعش زده Re: Spam: salam يک لحظه ماندم که چه خبر شده، ترکيب پاسخ، هرزنامه و سلام خود به خود تامل برانگيز مي‏شود. اسم فرستنده را که ديدم و البته نوع نگارشش را ديدم اين که خوديه فقط اسمش را عوض کرده، ولي کلي خنديدم. مي‏دوني چرا؟ گفتم بالاخره چه اعتباري بزرگ‏تر از اينکه به عنوان اسپم شناخته بشيم؟ بعد فکر کردم ديدم يک عده آيت الله مي‏شوند و کلي خاطرخواه و مقلد پيدا مي‏کنند، ما هم يقين اسپم الله شديم و سر نخواستنمان دعوا! هر کجا اسم مبارک بره يا هر ايميلي که بياد يک مشت مبارک از توش در مياد مي‏گه هي اسپم کجا؟
حقيقتش ما تازه ديشب (پنجشنبه) فهميديم امروز جمعه است، نه ببخشيد راي‏گيري ميشه. آن هم يکي از رفقا سوال کرد راجع به اينکه به کي راي بده، اين باعث شد که ما هم ملتفت شديم که امروزه، ولي چه فايده که هنوز به تکليف نرسيديم و راي دادن برايمان به صورت يک "حق" درنيامده، آنها که به تکليف رسيدند خوب مي‏روند و به تکليفشان عمل مي‏کنند، تازه ثواب هم مي‏برند، البته ميزان ثوابش مشخص نيست. البته اميدوارم روزي به تکليف برسم و آن روزي باشد که راي دادن و انتخاب يک فرد به عنوان نماينده حق‏ام باشد.
به راي دادن و ندادن کسي کاري ندارم، که هر کس به عقيده (اگر عقيده‏اي در کار باشد) خود عمل مي‏کند، اما وقتي معيار انتخاب براي خيلي از افراد در جامعه هنوز سيد بودن، خوشگلي فلان زن، خوش تيپي کانديدا باشد و حتي طبق آنچه در برخي دوره‏هاي گذشته وجود داشته پوستر تبليغاتي فلان زن کانديدا به خاطر قيافه‏اش خريد و فروش مي‏شود، آيا مي‏شود رغبتي براي شرکت در انتخابات داشت؟ آيا مي‏توان آن را راهي براي رسيدن به دموکراسي دانست؟ آيا آن جوان بخت برگشته‏اي که همه وجودش سرکوب شده و پوستر يک زن را مي‏خواهد براي يک بوسه، صحبت از آزادي و اين چرنديات کردن پيشکش، آينده‏اي معنا پيدا مي‏کند که اينها نمونه بخشي از آينده‏سازانش باشند؟
براي شناخت آدم‏هاي اين جامعه بهترين روز، روز انتخابات است؛ انگشت‏ها خبر مي‏دهد از سر درون. نه اينکه راي دادن بد باشد، مرضي به نام دورويي بد است. شايد شما هم زياد ديده باشيد کساني را که شب بد انتخابات را مي‏گويند و از عدم اطمينان به آن خبر مي‏دهند و روز انتخابات انگشت سبابه رسوايشان مي‏کند. و برعکس هم همينطور تبليغ به شرکت مي‏کنند اما خود راي نمي‏دهند. نمي‏دانم چه حکمتي دارد اين گونه تناقض رفتار و گفتار؟ مهم اين است که جماعتي به آن مبتلايند.